هیچ وقت خودت را باد نکن ...
چون آنوقت کوچک ترین سوزنی تو را می ترکاند!
برچسبها:
نوشته شده در چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:, ساعت 18:19  نویسنده کیمیا
هیچ وقت خودت را باد نکن ...
چون آنوقت کوچک ترین سوزنی تو را می ترکاند!
تو این دنیا به هیچ آدمی وابسته نشو ، حتی سایه ات
هم
تو تاریکی تنهات میزاره چه برسه به آدما ...
آرامش ... چه حس خوبیه
مهم نیســــت که از بیـــــــرون چه طــــور به نظــــــــر میام !
کسایــــــی
که
درونم رو می بینند ؛ برام کــــــافیند ... برای اون هـــــــــایی
که از روی
ظاهــــــرم قضاوت می کنند ، حرفی ندارم ! همون بیرون
بمونند
براشـــــون
کافیــــــــه ...
همسرم با صدای بلندی گفت : تا کی میخوای
سرتو توی اون روزنامه فرو کنی ؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره ؟
روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم . تنها دخترم آوا به نظر
وحشت زده می آمد و اشک در چشمهایش پر شده بود . ظرفی پر از شیر برنج در
مقابلش قرار داشت ، آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود ! گلویم
رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم : چرا چندتا قاشق گنده نمی خوری ؟ فقط
بخاطر بابا عزیزم ! آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک
کرد و گفت : باشه بابا ، می خورم ، نه فقط چند قاشق ، همشو می خوردم ولی
شما باید …
بقیه در ادامه مطلب لطفا بخونید خیلی قشنگه